مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه .

مرکز خرید فروش قیمت پودر پیاز و سیر ادویه

ویلیام گلاسر

                                                

                                                   "ویلیام گلاسر"

زندگی نامه

ویلیام گلاسر(1925)در دانشکاه کیس  وسترن رزرو در شهر کلیولند ایالت اوهایو تحصیل کرد.دانش آموخته رشته های مهندسی شیمی ،روانشناسی بالینی و روانپزشکی است.

گلاسر همان ابتدای کار مدل فرویدی را رد کرد  آن هم بدلیل اینکه با مطالعه ای که روی افراد بزهکار و مصرف کنندگان مواد انجام داد نتیجه گرفت که روانشناسی بیرونی ناکارامد است.

اساس واقعیت درمانی این است که ما در قبال آنچه که تصمیم می گیریم انجام دهیم ،مسئولیم.

فرض بنیادی این است که تنها چیزی که میتوانیم کنترل کنیم زندگی جاری خودمان است.گلاسر ابتدا از نظریه کنترل آگاه شده بود و بعد با اصلاح کردن و توضیح دادن آن نام آن را به نظریه انتخاب تغییر داد.

واقعیت درمانگران معتقدند که مشکل اساسی اغلب درمان جویان این است که آنها درگیر رابطه ای ناخوشایند یا فاقد چیزی اند که بتوان آن را رابطه نامید.بیشتر مشکلات درمانجویان از ناتوانی آنها در برقرار کردن رابطه ،صمیمی شدن با دیگران یا برقرار کردن رابطه ای رضایت بخش با حداقل یک نفر در زندگی آنها ناشی می شود.

بنظر گلاسر بجز در مواقعی که برای مقاصد بیمه ضروری  باشد نباید به درمانجویان برچسب تشخیصی زده شود و معتقد است که بیماری روانی ،اختلالاتی مثل آلزایمر ،صرع و عفونتهای مغزی اند-اختلالهایی که با آسیب مغزی ملموس ارتباط دارند.

درمان عمدتا به این صورت اجرا می شود که به درمانجویان یاد می دهند هنگام تعامل کردن با افرادی که در زندگی به آنها نیاز دارند،انتخابهای موثرتری کنند.واقعیت درمانی در مشاوره ،مدد کاری ،مداخله در بحران،مدیریت نهادی و پیشرفت جامعه کاربرد دارد.

ده اصل بدیهی در تئوری انتخاب:

1)     تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم ،خود ما هستیم.

2)     تنها چیزی  که می توانیم به فرد دیگری بدهیم«اطلاعات »است.

3)     تمام مشکلات دامنه دار و پایدار روان شناختی از مشکلات ارتباطی نشأت می گیرند.

4)     وجود یک رابطه مشکل دار همواره بخشی از زندگی کنونی ماست.

5)     آنچه در گذشته بر ما رفته است بر شرایط کنونی ما اثر شگرف دارد.اما ما می توا نیم نیازهای بنیادین خود را بطور مناسبی ارضا نموده و برای آینده طرح وبرنامه ریزی انجام دهیم.

6)      هریک از ما لرضا نموده  وبرای ارضاء  آنها در آینده طرح و برنامه ریزی انجام دهیم .

7)     تمام آنچه از ما  سر می زند «فقط یک رفتار»است.

8)      تمام رفتار های ما از یک کلیت برخوردار اسنت که از 4مؤلفه (بخش )تشکیل شده است.

1-فکر 

2-احساس

3-فیزیولوژی(کار کرد بودن یا احساسات جسمانی)

4-عمل

9)     تمام رفتار کلی ما انتخاب شده است.ما بر عناصر و مؤلفه های عمل و فکر به صورت مستقیم کنترل داریم و بر بخش  احساست و فیزیولوژی  بصورت غیر مستقیم از طریق انکه چگونه فکر یا عملی را انتخاب کنیم،کنترل داریم.

10) تمام رفتار کلی ما بوسیله«فعل» یا «اسم» خاصی نامگذاری شده و فابل شناسایی  اند.مثلا:افسردگی(لسم)،افسردگی کردن(فعل) یا ترس(اسم)،ترسیدن(فعل)..(جزوه دکتر علی صاحبی).

مفاهیم بنبادی

برداشت از ماهیت انسان:انسان به صورت لوح سفید نیست که دنیای پیرامون ما را با انگیزه کند بلکه انسان با پنج نیازژنتیکی بقا،محبت و تعلق پذیری ،قدرت یا پیشرفت ،آزادی یا استقلال و تفریح بدنیا می آییم.

دنیای کیفی:ما نیاز خود را مستقیما ارضا نمی کنیم ،آنچه که ما انجام می دهیم این است که هرکاری که انجام می دهیم و باعث میشود احساس خوبی کنیم،حفظ می نماییم.ما این دانش را در محل خاصی از مغزمان ذخیره می کنیم که دنیای کیفی نامیده میشود.این دنیا شبیه آلبوم عکس است که کاملا بر مبنای نیاز ما استوارند.انسان مهمترین عنصر دنیای کیفی است.(جرالد کری،ترجمه سید محمدی1390).

نیازها:نیاز ها توسط مغز قدیم و مغز جدید ارضا می شوند.منظور از مغز جدید همان قشر مخ است.مغز قدیم نیز بخشهایی از مغز است که زیر قشر مخ قرار دارد.مغز قدیم نیازهای فیزیولوژیک و تولید مثل  را برطرف می کند مثل گرسنگی ،تشنگی و نیاز به سر پناه.

مغز جدید نیازهای روانشناختی را برطرف می کند.اکثر مشکلات روانی محصول عدم ارضای نیازها در مغز جدید می باشند.

گلاسر به چهار نیاز اساسی اشاره کرد:

تعلق خاطر:شامل نیاز به عشق و شراکت می باشد که توسط دوستان و خانواده و... ارضا می شود.

نیاز به قدرت وبهتر از دیگران بودن :با نیاز به تعلق خاطر تعارض دارد.

آزادی:یعنی دوست داریم مطابق میل خودمان زندگی کنیم.

تفریح:یعنی خندیدن،شوخی کردن،مطالعه کردن و ... .(شارف،ترجمه فیروزبخت 1390)

رفتار کامل: تمام رفتار ما با چند مورد استثناء انتخاب شده هستند.هر رفتار کامل نهایت تلاش ما برای بدست آوردن چیزی است که می خواهیم با آن نیاز های خودمان را ارضا کنیم . رفتار کامل به ما  می آموزد که تمام رفتارها از چهار عنصر جدانشدنی تشکیل می شوند-عمل کردن-فکر کردن –احساس کردن و فیزیولوژی –که با تمام اعمال ،افکار و احساس ما همراه است.(جرالد کری،ترجمه سید محمدی1390)

عمل:به رفتار فعال اطلاق می شود مثل راه رفتن،حرف زدن یا حرکت کردن که یا ارادی اند یا غیر ارادی اند.

تفکر:هم شامل افکار ارادی هم غیر ارادی مثل خیالبافی و خوابها می شود.

احساسات:شامل شادی ،رضایت،دلهره،و دیگر احساسات خوشایند و درد ناک می شود.

فیزیولوژی:شامل مکانیزم های بدنی ارادی و غیر ارادی است مثل عرق کردن و ادرار کردن.(کارل شاو آستاد،ترجمه فیروزبخت)

گلاسر رفتار انسان را به یک اتومبیل تشبیه می کند.نیاز های اساسی انسان موتور ماشین هستند.این ماشین توسط خواسته ها هدایت می شود.چرخهای عقب آن هم احساسات وفیزیولوژی است.انسانها روی احساسات و فیزیولوژی به نسبت چرخهای جلو (تفکر وعمل)کنترل  کمتری داررند  کمتر می توانند آنها را هدایت کنند.عمل وتفکر درست مثل چرخهای جلو ی ماشین جهت رفتار را تعیین می کنند.طبق نظریه کنترل تغییر دادن مستقیم احساس و فیزیولوژی بدون کمک گرفتن از عمل و تفکر دشوار است.(شارف،ترجمه فیروزبخت)

 

گلاسر از واژه افسرده بودن ،سردرد داشتن ،عصبانی بودن و مضطرب بودن که به فقدان مسئولیت اشاره دارد استفاده نمی کند  بلکه بهتر است از افعال افسرده کننده ،سردرد آور،عصبانی کننده و مضطرب کننده استفاده شود.(جرالد کری ،ترجمه سید محمدی)

بنظر گلاسر افراد به چهار دلیل افسرده بودن را انتخاب می کنند:

 

1)     عصبانیت خود را کنترل میکنند.

2)     از دیگران کمک می گیرند.

3)     بی میلی خود را برای انجام کارها ی موثر را توجیه می کنند.

4)     به  آنها امکان می دهد که روی دیگران تسلط پیدا کنند.(شارف ،ترجمه فیروزبخت).

چهار گام اساسی در فرایند واقعیت درمانی

1)بررسی خواسته ها:(چه می خواهی و دنبال چه هستی؟)

فهمیدن خواسته های مراجع در فرایند مصاحبه واقعیت درمانی  بسیار اساسی است.این بخش تلاشی برای دستیابی به محتوا ی دنیای مطلوب مراجع است.

در ادامه این فرایند از مراجع پرسیده می شود که چگونه بطور مؤثر این تصاویر دنیای مطلوب خود را جستجو و دنبال می کند.

2 )اقدامات/کنش ها: (چه اقدامی می کنی؟)

از این سوال برای جمع آوری اطلاعت درباره رفتار کلی  و برداشت فرد از آنچه اتفاق افتاده یا اکنون اتفاق می افتد استفاده می کنیم.

دراینجا سعی بر این است تا داده ها وبرداشت های مراجع کننده در خصوص مسئله کنونی را بدست آوریم.

3 )ارزیابی:(آیا مفید است یا مضر)

این پرسش زمانی مؤثر است که بصورت غیر انتفادی به مراجع کمک کند تا خودش به عنوان داور ارزیابی کند.

که آنچه انجام می دهد اورا به هدفش میرساند یا خیر؟

رفتارش موثر است یا خیر؟

دیگران هرچه به ما بگویند که کاری که میکنیم  بی فایده و بی اثر است ما رفتار مان را تغییر نمی دهیم.تا این که خودما به این نتیجه برسیم.

4 )طرح عملی:

چه کار دیگری می توانی انجام دهی ؟چه گزینه دیگری را می توانی انتخاب کنی؟

در شرایط ایده آل مراجع خودش به یک طرح تحقیق خواهد رسید و ایده ای را ارئه خواهد کرد.

اما در اکثر مواقع آنها نمی دانند که چه کار باید بکنند.در واقع به خاطرهمین است که کارشان به نزد ما کشیده می شود.

در چنین مواقعی لازم است که مشاور چندین پیشنهاد به مراجع ارائه کند تا خود مراجع ازمیان آنها یکی را انتخاب کرده و عمل کند.

قبل از ارائه پیشنهاد بهتر است از او  بپرسیم که آیا پیشنهادی را می خواهد یا نه؟(جزوه  دکتر علی صاحبی)

ویژگی اساسی واقعیت درمانی :

تاکید بر انتخاب و مسئولیت: واقعیت درمانگران طوری با افراد برخورد می کنند ،"انگارکه" آنها حق انتخاب دارند.

ردکردن انتقال: گلاسر معتقد است که انتقال راهی است برای اینکه درمانگر و درمانجو از خودشان بودن اجتناب کنند.

اگر درمانجو بگوید من شمارا مانند پدر یا مادرم می بینم درمانگر با قاطعیت می گوید  من پدر یا مادر شما یا هرکس دیگر شما نیستم بلکه  خودم هستم.

حفظ کردن درمان در زمان حال: گلاسر قبول دارد که نتیجه گذشته خویش هستیم ولی قربانی گذشته خود نیستیم مگر که چنین انتخاب کرده باشیم.

هر اشتباهی  که در گذشته صورت گرفته باشد به زمان حال ارتباطی ندارد ما فقط می توانیم نیازهای خود را در زمان  حال ارضا کنیم.

اجتناب از تمرکز ر نشانه ها: تمرکز روی نشانه ها یعنی تمرکز روی گذشته.نشانه ها فقط تا زمانی ادامه می یابند که  برای پرداختن به رابطه ای ناخوشایند یا ناکافی نیازهای اساسی مورد نیاز باشند.

به چالش کشیدن دیدگاههای سنتی درباره ی بیماری روانی: این که افراد مبتلا به نشانه های جسمانی  و روانی مشکل ساز ،بیمار روانی اند مورد تائید گلاسر نمی باشد.

وظیفه درمانگر:اولین وظیفه درمانگران برقرار کردن رابطه با درمانجویان است.

وظیفه مهم دیگر این است که به درمانجویان آموزش دهند چگونه خود را ارزیابی کنند.

فنون درمان: کاربست واقعیت درمانی بصورت چرخه مشاوره است که از دو عنصر اصلی تشکیل می شود:

1)محیط مشاوره          2)اجرای روشهای تغییر رفتار

این چرخه با برقرار کردن رابطه کاری با درمانجویان آغاز میشود.

محیط مشاوره: واقعیت درمانی نیازمند یک محیط حمایت کننده ،پذیرا وغیر جبری است.که در آن  کار غیرمنتظره،شوخی،خویشتن بودن مشاور،خود افشاگری،خلاصه کردن و اخلاقی بودن درمانگر باید انجام پذیرد. (جرالد کری ،ترجمه سید محمدی)

مشخصه منحصر به فرد واقعیت درمانی :1- مبتنی بر خود سنجی 2-فرایند مداری 3-نگاه غیر مرضی بر مشکلات و تمرکز بر حل مسئله .(جزوه دکتر علی صاحبی)

فرایند واقعیت درمانی:

1)ایجاد یک محیط دوستانه: مشاور باید نشان  دهد که دلسوز مراجع است و دوست دارد در مورد هر چیزی که شایسته  تغییر است با مراجع صحبت کند.

2)کشف خواسته ها و نیاز های مراجع: بررسی اینکه فرد چه می خواهد.

3)ارزیابی: در این مرحله از مراجع می خواهد ارزش رفتار خود را بررسی کند که آیا آن رفتار آنها را به خواسته هایشان میرساند یا خیر.

4)برنامه ریزی وعملکرد بهتر: انجام رفتارهایی برای ارضای بهتر نیازها.

5)تعهد به برنامه ها: که مربوط به قابل اجرا بودن برنامه ها می شود که با مراجع قرار داد کتبی می بندند.

6)نپذیرفتن بهانه: هیچ عذری را برای عدم اجرای برنامه ها نمی پذیریم

7)ممنوع بودن تنبیه یا انتقاد: نباید مراجع را بخاطر اعمالش مورد انتقاد قرار دهیم.

8)تسلیم نشدن: تغییر برای برخی مراجعان دشوار است در این شرایط اگر به نتیجه نرسیدیم باید فرایند اکتشاف ،ارزیابی و تعهد دوباره تکرار شود نه اینکه کار را خاتمه دهیم.(شارف،ترجمه فیروزبخت)

 

روشهای تغییر:

تغییر همیشه یک انتخاب است. واقعیت درمانگران از درمانجویان می پرسند از درمان چه میخواهند.

وقتی درمانجویان بفهمند که فقط می توانند رفتار خودشان را کنترل کنند درمان در مسیر خود قرار می گیرد.باقی درمان روی نحوه ای که درماجویان بتوانند انتخابهای بهتری کنند تمرکز می کند.

بنظر گلاسر روشهایی که به تغییر منجر می شوند بر این فرض استوارند که انسانها در صورتی برای تغییر انگیزه دارند که 1)متقاعد شده باشند که رفتار جاری آنهاچیزی را که دوست دارند برای آنها تامین نمی کندو 2)معتد باشند که می توانند رفتارهای دیگری را انتخاب کنند که آنها را به چیزی که می خواهند نزدیکتر کند.

سیستم WDEP                              

W(WANTS):خواسته ها ونیازها

DIRECTION)D):جهت وانجام دادن

E(EVALUATION):ارزیابی

P(PLANING):برنامه ریزی

خواسته ها و نیازها:در این مرحله به کاوش خواسته ها و نیازهای درمانجو می پردازیم یعنی همان بررسی آلبوم عکس یا دنیای کیفی مراجع.

مثال:-اگر شما فردی بودید که آرزویش را دارید چه جور آدمی بودید؟

-اگر آنگونه  که دوست دارید زندگی می کردید چه می کردید؟

-چه خواسته ای دارید که بنظر نمی رسد از زندگی بدست آورید؟

جهت وانجام دان :درمانگر فقط به رفتار جاری می پردازد و می پرسد اکنون چه کاری انجام میدهید؟هفته گذشته عملا چه کاری انجام دادید؟در هفته گذشته چه کار متفاوتی دوست داشتید انجام دهید؟چه چیزی اجازه نداد تا کاری را که  می گویید دوست دارید انجام دهید ،انجام ندهید؟فردا چه کار خواهید کرد؟

درمانگر می خواهد ببیند فرد چه کاری برای برای رسیدن به هدفش انجام می دهد.

ارزیابی:محور واقعیت درمانی درخواست از درمانجویان برای انجام خودسنجی های زیر است:

-آیا رفتار فعلی شما آنچه را که اکنون می خواهید برای شما تامین می کند ؟

-و آیا شما را در جهتی که دوست دارید پیش می برد؟

سوالهایی از این قبیل پرسیده می شود:

-آیا کاری که انجام می دهید به شما کمک می کند یا آزارتان می دهد؟

-آیا رفتار شما برایتان مفید است؟

آیا کاری که شما انجام می دهید خلاف مقررات است؟

-تا چه اندازه خود را نسبت به فرایند درمان و تغییر دادن زندگی خود متعهد می دانید؟

درخواست از درمانجویان برای ارزیابی هریک از عناصر رفتار کامل آنها ،تکلیف اساسی واقعیت درمانی است.

بدون خودسنجی  صادقانه بعید است که درمانجویان تغییر کنند.فرایند ارزیابی عناصر انجام دادن،فکر کردن ،احساس کردن،و فیزیولوژی رفتار کامل در چارچوب مسئولیت درمانجوست.

برنامه ریزی برای عمل:فرایند برنامه ریزی و اجرای آن  افراد را قادر می سازد تا بر زندگی خود کنترل موثری کسب کنند.برنامه ،نقطه شروع یا جای پایی در زندگی  را در اختیار درمانجو قرار می دهد.مشاور در طول مرحله ی برنامه ریزی مرتبا درمانجو را ترغیب می کند تا پیامد های انتخابها واعمال خود را بپذیرد.

یک برنامه خوب باید ویژگی های زیر را داشته باشد:

- در محدوده ی انگیزش و توانایی های درمانجو باشد.

- ساده و درک آن راحت باشد.عینی و قابل اندازه گیری باشد.

- برنامه روال مثبتی را در بر داشته باشد ودر قالب آنچه که درمانجو دوست دارد انجام دهد بیان شود.

- مستقل از کاری که دیگران انجام می دهند به اجرا گذاشته شود.

- مکرر باشد و هر روز اجرا شود.

- برنامه هرچه زودتر اجرا شوند و فعالیت فرایندمدار را شامل شوند.

- درمانگر باید قابل دستیابی بودن و واقع بینانه بودن را بررسی کند.(جرالد کری ،ترجمه سید محمدی1390).

راهبرد های دیگر واقعیت درمانی:

گلاسر می گوید رونوشت برداری ،ضبط کردن و آینه یک طرفه به یک درمانگر تازه کار زیاد کمک نمی کند.برخی فنونی که استفاده می شود:

سوال کردن: سوال کردن نقش مهمی در اکتشاف رفتار کلی دارد که به چهار شیوه به درمانگر کمک می کند:-ورود به دنیای مراجع –جمع آوری اطلاعات –دادن اطلاعات به مراجع –حل مسئله

مثبت بودن: درمانگر روی کاری که درمانجو انجام می دهد تمرکز می کند.

شوخی: چون واقعیت درمانی نیازمند درگیری دوستانه  است ،طبیعی است که درمانگر به شوخی متوسل شود.همچنین تفریح یک نیاز اساسی است.

رویارویی:  چون واقعیت درمانگر هیچ عذر و بهانه ای را نمی پذیرد و به راحتی تسلیم نمی شود رویارویی اجتناب ناپذیر است.نپذیرفتن بهانه یک نوع رویارویی است.

فنون تناقضی: دستورالعمل متناقضی به مراجع داده می شود.مثلا به کسی که وسواس اشتباه کردن دارد یاد می دهند کم اشتباه کند.(شارف،ترجمه فیروزبخت(.

نقاط قوت واقعیت درمانی:

1-کوتاه بودن دوره درمان

2-به مشکلات رفتاری هشیار می پردازد.

3-امتیاز مهم این رویکرد شالوده وجودی آن است.که بر مبنای ان :

افراد بصورتی که ناامید باشند درنظر گرفته نمی شوند،بلکه: افراد به صورتی درنظر گرفته می شوند که انتخاب هایبی می کنند که امیدوارند به ارضای نیاز انه منجر شود.خیلی وقتها مشاوره به این دلیل شکست می خورد به درمانگر برای درمانجو برنامه دارد.

اما واقعیت درمانگر کمک می کند که درمانجو به جستجوی درونی احساساتی و اعمال خود بپردازد وقتی درمانجد خودش به این نتیجه برسد رفتار موجود کارساز نیست  به اتحتمال زیاد به فکر راه دیگری میافتد.

محدودیت ها :"

ب نقش جنبه های زیر در مشاوره تاکید کافی نمی کند:

1-ناهشیاری

2-نیروی گذشته

3-تاثیر تجربیات آسیب زای اوائل کودکی

4-ارزش درمانیس رویاها

5-جایگاه انتقال

علت:چون واقعیت درمانی بطور انحصاری بر هشیاری تاکید می کند.

-از نظر گلاسر بررسی رویاها از لحاظ درمانی فائده ندارد.بنظر او بحث کردن درباره رویاها می تواند دفاعی باشد،برای اجتناب از صحبت کردن درباره رفتا ر.بنابراین اتلاف وقت است.

-انتقال را مفهوم گمراه کننده ای می داند.

-او مخالف دسته بندی کردن نشانه ها و اختلال روانی است.او مخالف ان است نشانه های بیماری و اختلال روانی نامیده نی شوند و از طرف دیگر مخالف برچسب زدن است.

درصورتی که بسیار ساده انگارانه است تمام اختلالات روان شناختی ،انتخابهی رفتاری درنظر گرفته شوند.

-واقعیت درمانگر نسبت به درمانگری که نقش کارشناس را ایفا می کند  و می خواهد برای دیگران تعیین کند بر چگونه باید زندگیس خود را اداره کنند و اینکه چه چیزی رفتار مسوؤلانه را تشکیل می دهد،آسیب پذیر است.

-چرا که گاهی اوقات درمانگر ارزشهای خود را تحمیل می کند.(جزئه دکتر علی صاحبی)

منابع:نظریه وکاربست روان درمانی(ویراست هفتم)،مولف:جرالد کری،مترجم:یحیی سید محمدی،تهران،ارسباران1390.

-نظریه مشاوره و روان درمانی،مولف:ریچارد شارف،مترجم:مهرداد فیروزبخت،تهران.نشر ویرایش1391.

-نظریه های مشاوره وروان درمانی(نظریه،عمل،تحقیق)،مولف:کارول شاو آستاد،مترجم:مهرداد فیروزبخت،تهران،ویرایش1390.

-صاحبی،علی،جزوه ولقعیت درمانی در تئوری وعمل.

 



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۶ مهر ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۴۴:۵۴ توسط:123 موضوع: نظرات (0)